دلت را شفا می دهند
همیشه فکر میکنم به اینکه آدم باید یک جایی داشته باشد که گاهی وقتها دست روحش را بگیرد و فرسنگها از این دنیا دورش کند تا دوباره #جوانه_بزند.
بخاطر همین است که گاهی دست دلم را میگیرم و روانهاش میکنم کنار تو.
همانجا که زمین مستقیم با #دل_آسمان سر و سِری دارد و #ملائکه خاک آنجا را سرمه چشمان خود کردهاند.
محل رفت و آمد فرشتگان است و قطعهای از بهشت.
جایی که بوی یاس قلبهای آدمیان را #معطر میکند.
اجابة الدعا تحت #قبهای است.
#معنای_واقعی ادعونی استجب لکم.
مگر میشود #سائل آمد و #بیچاره برگشت.
اینجا دلت را #گلاب میپاشند،معطر میکنند، #شفا میدهند.
زمین اینجا سقف ندارد نور علی نور است.
خدا اینجا را پناه آدمیان کردهاست، پناه وقتهایی که #شلوغیهای_دنیا تمام قلبمان را خاک پاشیده است.
العطش چشمانمان اینجا متبرک است به #روضههای_گودال.
اینجا #قرارعاشقی_با_آسمان داریم.
#جوانه_بزند
#دل_آسمان
#ملائکه
#معطر
#معنای_واقعی
#قبهای
#سائل
#بیچاره
#شفا
#گلاب
#شلوغیهای_دنیا
فرم در حال بارگذاری ...
آیت الله وحید نقل می کنند در زمان #میرزای_شیرازی طلبه ای با لباس کهنه بر درخانه اش آمد و گفت میرزا را کاردارم مردم گفتند میرزا بر مجتهدین وقت ندارد آن موقع تو آمده ای و میگویی میرزا را کار دارم؟
گفت عیبی ندارد من میروم اما به میرزا بگویید فلانی آمده بود خبر به میرزای شیرازی رسید. ناگهان میرزا با سرو پای برهنه دوید و طلبه را درآغوش گرفت. دفتردار میرزا تعجب کرد. وقتی آن طلبه رفت، میرزا گفت: دوست داشتم #ثواب این همه #مجتهد که #تربیت کردم برای این طلبه باشد و ارزش یک کارش را به من بدهد،
گفتند میرزا کار این طلبه مگر چه بوده میرزا گفت: این طلبه به یکی از دهات های سنی نشین رفت و گفت بچه هایتان را بیاورید قرآن یاد می دهم بدون پول سنی ها گفتند خوب است بدون پول است این #طلبه از اول که قران یاد این بچه ها می داد #بذرمحبت امیرالمؤمنین را دردل این بچه ها کاشت این ها بزرگ که شدند #شیعه شدند و پدرانشان را از مذهب باطل به مذهب حق راهنمایی کردند. دیری نگذشت که این دهات تماما شیعه شد
این طلبه 15سال شب ها بردر خانه ها می رفت و یواشکی نانی که ان ها بیرون می انداختند را می خورد 15سال اینگونه زحمت کشید تا توانست یک روستا را شیعه کند.
#بذرمحبت_امیرالمؤمنین_علیه_السلام
#میرزای شیرازی
#طلبه
#شیعه
#روستا
#ثواب
#تربیت
#مجتهد
فرم در حال بارگذاری ...
🎥 And how accurate and beautiful is the statement of the Leader of Resistance
This #experience tells us that if you are weak, the world will neither #recognize you, nor support you, nor #defend you, nor even cry for you.
🍃
🎥 و چقدر دقیق و زیبا گفت #سید_مقاومت
این #تجربه میگوید اگر #ضعیف_باشی نه دنیا تو را به #رسمیت میشناسد و نه از تو #حمایت میکند و نه از تو #دفاع میکند و نه حتی برای تو گریه میکند.
#سید_مقاومت
#تجربه
#ضعیف_باشی
#رسمیت
#دفاع
experience#
defend#
recognize#
فرم در حال بارگذاری ...
در مناجات امام سجاد علیهالسلام اومده گناهان دل را میمیراند:
إلهی ألبَسَتنی الخَطَایا لِباسَ مَسکنَتی وَأماتَ قَلبی عَظیمَ جَنایتی
«مردن دل» دقیقاً یعنی چه؟
✅ پاسخ
🔹 این داستان جواب کوتاه و رسایی به پرسش شما است:
سوار تاکسی شد، راننده قرآن گذاشته بود، با بیحوصلگی گفت:
مگه کسی مرده که قرآن گذاشتی؟
راننده جواب داد: بله!
مسافر یه کم خودش را جمع و جور کرد و از سوال خودش خجالت کشید.
راننده ادامه داد:
بله! دلهامون مُرده، همینکه از خواندن و شنیدن کلام خدا #لذت نمیبریم، و فکر میکنیم قرآن فقط مخصوص قبرستانه، پیداست خیلی وقته که دلامون مرده است!
مسافر هیچی نگفت و فقط به فکر فرو رفت.
🔹 پینوشت
شاخصه ظاهری فردی که مرده است اینه که دیگه آب و غذا نمیخورد، انسانی هم که احساس نکند دل او به غذای روحانی (رابطه با خدا از طریق نماز، قرآن، مناجات سحری و…) احتیاج دارد، هرچه سریعتر باید برای دل خود قبری تهیه کند و آن را دفن کند که احتمالا خیلی وقت است که مُرده یا اگر هنوز برخی علایم حیاتی دارد، بدون فوت وقت آن را احیاء کند!
#امام_زمان
#مناجات
#غذاهای_روحانی
#مردن_دل
#لذت
فرم در حال بارگذاری ...
⚡️حکایات و حکمتها
✍نصيحت امام سجاد (عليه السلام) به دلقكى بيكار
امام صادق (عليه السلام) روايت مى كند : دلقكى بيكار در مدينه بود كه اهل مدينه از دلقك بازى و سخنانش به خنده مى آمدند . روزى به مردم گفت : اين مرد مرا خسته و درمانده كرد ( منظورش حضرت على بن الحسين (عليه السلام) بود ) .آن گاه به مردم خطاب كرد كه هيچ كارى از كارهاى من او را به خنده نياورده و به ناچار بايد ترفندى به كار گيرم تا او را بخندانم !امام ششم (عليه السلام) مى فرمايد : روزى على بن الحسين (عليهما السلام) در حالى كه دو نفر از غلامانش او را همراهى مى كردند از منطقه اى عبور مى كردند ، آن دلقك به سوى حضرت آمد و رداى مباركش را از پشت سرش ربود ، دو خدمتكار حضرت او را دنبال كردند و ردا را از دستش گرفته به جانب حضرت آوردند و به دوش مباركش انداختند .
حضرت در حالى كه خود را از چشم انداز آن دلقك پنهان مى داشتند و ديده از زمين برنمى گرفتند به دو خدمتكارش فرمودند : اين چه اتفاقى بود كه رخ داد ؟ گفتند : مردى دلقك است كه مردم مدينه را مى خنداند و از اين راه نان مى خورد ! امام فرمود : به او بگوييد واى بر تو ! براى خدا روزى است كه در آن روز ، بيكاران و بيعاران زيان مى كنند.
📗برگرفته از کتاب داستانهای عبرت آموز استاد حسین انصاریان
#مدینه
#عبرت_آموز
#دلقکی_بیکار
#امام_زمان
فرم در حال بارگذاری ...