امام را همیشه حاضر بدانیم
🟢 ابو بصیر نقل کرده است: شنیدم که امام باقر علیهالسلام به مردی از اهالی آفریقا فرمودند: حال راشد [رفیقت] چگونه است؟
او پاسخ داد: او را در حالی که زنده و سالم بود، ترک کردم. او به شما سلام رساند.
🔻 امام فرمودند: خداوند او را رحمت کند
آن مرد گفت: مگر او فوت کرد؟
امام فرمودند: بله
مرد پرسید: چه زمانی؟
فرمودند: دو روز پس از خروج شما
مرد گفت: به خدا سوگند، او بیمار نبود و هیچ مشکلی نداشت
امام پاسخ دادند: آیا کسی که میمیرد، حتماً باید از روی بیماری یا مشکلی باشد؟
🔻 ابو بصیر پرسید: این مرد چه کسی بود؟
امام فرمودند: او مردی بود که به ما ولایت و محبت داشت.
🔻 سپس امام فرمودند: آیا گمان میکنید ما با شما چشمهایی بینا و گوشهایی شنوا نداریم؟ چه بد گمانی! به خدا سوگند، هیچ هم چیزی از اعمال شما بر ما پوشیده نیست. پس همه شما ما را [در کنار خود] حاضر بدانید.
📚 بحارالانوار، ج46، ص244.
#امام_زمان_عج_الله_تعالی_فرجه
#امام_باقر_علیه_السلام
#معرفت_امام
#مهدویت
#اعتقادات
#ابوبصیر
#آفریقا
بزرگیِ در گذشت
🔶 آنچه غبار از دل میزداید و تیرگی از خاطر میشوید، گذشت است؛ یعنی نادیده گرفتن بدیهای دیگران، قبول عذرخواهی و پوزش از خطاکاران، کینه به دل نگرفتن از قصور و کوتاهی و بیادبی و گستاخی افراد، لغزشهای دیگران را با بزرگواری عفو کردن.
📚 محدثی، جواد، اينگونه باشيم، ص۱۳.
#برشی_از_کتاب
#گذشت
تونل!
🔰اولین بار که رد شدم، فقط ترس بود و درد. دو صف بلند، یکی سمت راست، یکی چپ، مثل دیوار. دیواری از آدم، با کابلهایی که مثل مار دور دستشان پیچیده بود.
🔸میایستادند بیحرکت، تا فرمان برسد. وقتی راه میافتادی، تازه شروع میکردند به زدن.
🔹اسمش را گذاشته بودند یومالقیامه. اما ما به آن میگفتیم تونل وحشت.
🔸نوبت به من میرسید، سر و صورتم را با بازوهایم میپوشاندم و میدویدم. کابلها از دو طرف میخوردند به تنم. میافتادم، فرصت بیشتری برای زدن پیدا میکردند.
🔹یکی از بچه ها آرام توی آسایشگاه میگفت: از یه طرف تونل برید. فقط راست یا چپ. خودم امتحان کردم. این طوری اگر آن طرفی بخواهد بزند می خورد توی سر و صورت رفقای خودش. همه با هم خندیدیم. خندهای تلخ، اما واقعی.
📚برگرفته از کتاب اسارت جلد 15 از مجموعه کتب روزگاران
#حکایت
#زندگی_شهدایی
🔺 پیش از آدم کجا بودید؟
🔹 امام صادق علیهالسلام در میان جمعی از مسلمانان حضور داشتند که یکی از شیعیان به نام قَبیصةبنیزید وارد شد و پرسید:
شما اهلبیت پیش از آنکه آسمانها، زمین، نور و ظلمت آفریده شوند، کجا بودید؟
🔸 امام صادق علیهالسلام فرمودند:
ای قبیصه! چرا در این زمان، چنین سوالی میپرسی؟ مگر نمیدانی که محبت ما اهلبیت یک مساله پنهانی است و دشمنی با ما رواج پیدا کرده است؟ مگر نمیدانی ما اهلبیت، دشمنانی از میان جنها داریم که سخن ما را به دشمنان انسانی ما میرسانند؟ مگر نمیدانی دیوار مانند انسان گوش دارد؟
🔹 قبیصه پاسخ داد:
این پرسش در ذهنم آمده بود و دوست داشتم پاسخش را بدانم .
🔸 امام صادق علیهالسلام فرمودند:
پانزده هزار سال پیش از آنکه خداوند سبحان، حضرت آدم علیهالسلام را بیافریند، ما اهلبیت دارای وجود نورانی بودیم که در اطراف عرش الهی حضور داشتیم و تسبیح خداوند میگفتیم.
🔹 پس از آنکه حضرت آدم علیهالسلام آفریده شد، خداوند سبحان نور ما اهلبیت را در صلب او قرار داد و نسل به نسل از پدران و مادران پاک و پاکیزه تا به امروز منتقل شدیم.
🔸 پس فقط ما همان ریسمان محکم الهی هستیم که هر کس به ما چنگ زند، نجات پیدا میکند و هر کسی که از ما رویگردان شود، نابود میگردد. ما همان کسانی هستیم که دین خدا را پاسداری میکنیم و ما عترت پیامبر معظم اسلام صلیاللهعلیهوآله هستیم .
📚 پینوشت:
کوفی، فرات، تفسیر فرات کوفی، ص552، وزارت ارشاد.
#پیامبر_معظم_اسلام_صلی_الله_علیه_و_آله
#امام_صادق_علیه_السلام
#حضرت_آدم_علیه_السلام
#فضائل_اهلبیت
#ولایت_اهلبیت
#اعتقادات




