امتحان بعد رمضان
امتحان بعد رمضان!
امسال، سال اولی بود که روزه میگرفت. از اینکه توانسته بود یک ماه گرسنگی و تشنگی را تحمل کند، به خودش افتخار میکرد.
🔸شب عید فطر، پدر جعبه شیرینی را جلوی پسر گرفت و گفت: خب پسرم، فکر میکنی امسال روزهی واقعی گرفتی؟
🔹پسر سینه جلو داد و گفت: بله بابا! من حتی یک روز هم روزهام را نخوردم.
🔸پدر لبخندی زد و گفت: حالا فردا معلوم میشود.
🔹پسر با تعجب گفت، فردا؟ ولی ماه رمضان که تمام شده!
🔸فردای آن روز توی بازی وقتی تنه ماهان بهش خورد و روی زمین افتاد با فریاد گفت: حواست کجاست؟! ماهان ناراحت شد.
🔹مادر با سبد بزرگ خرید از دور رسید و گفت: پسرم، تو رمضان که صبور شده بودی…
🔸پدر دور سفره شام رو به پسرش کرد و گفت: فکر میکنی روزهی واقعی گرفتی؟ پسر سر رو زیر انداخت و متوجه شد، روزهی واقعی یعنی بعد از رمضان هم مهربانتر و صبورتر باقی بمانیم.
#حکایت